همکاری انجمن های علمی اقتصاد کشاورزی دانشگاه رامین خوزستان و دانشگاه شهید باهنر کرمان

اقتصاد کشاورزی ، نرم افزار ، بانک اطلاعاتی و پیوندهای مفید اقتصادی

همکاری انجمن های علمی اقتصاد کشاورزی دانشگاه رامین خوزستان و دانشگاه شهید باهنر کرمان

اقتصاد کشاورزی ، نرم افزار ، بانک اطلاعاتی و پیوندهای مفید اقتصادی

کاهش نفت و عواقب آن

سیداحمد موثقی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و مترجم کتاب توسعه به مثابه آزادی نوشته آمارتیا سن است. دکتر موثقی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دروسی همچون اقتصاد سیاسی، مسائل سیاسی و اقتصادی کشورهای جهان سوم، نظریه های توسعه یافتگی و... را تدریس می کند. به همین علت در یک روز بارانی و پاییزی سراغ وی در دفتر کارش رفتیم تا در مورد بحران اقتصادی حاکم بر جهان با وی به بحث بپردازیم. گفت وگوی زیر ماحصل گفت وگوی ما با وی است که از نظر می گذرد.


-به نظر جنابعالی افزایش قیمت نفت در چند سال گذشته و سقوط ناگهانی و پرشتاب آن در یک ماه اخیر، محصول و معلول چه عللی است؟
البته در سال های گذشته قیمت نفت در مقایسه با کالاهای دیگر در اصل پایین بوده است و افزایش آن امری طبیعی است. تا حدی هم فعالیت های صنعتی و گسترش صنعت در بخش های وسیع تری از کشورهای دنیا و تقاضایی که این فرآیند برای دریافت انرژی ایجاد می کند، تاثیرگذار بوده است. علاوه بر این سیاست های هماهنگ اوپک و نیازهای کشورهای عضو این سازمان به سرمایه نیز در افزایش قیمت نفت موثر بوده است. اما این فاکتور را هم می توان اضافه کرد که اساساً افزایش قیمت نفت با این شتاب، تا حدی هم کاذب بوده است. در واقع فعالیت های سوداگرانه نیز در این امر بی تاثیر نبوده است. 

یعنی ماجرا تا حدی خصلت سیاسی دارد. از این منظر کشورهایی مثل امریکا و انگلیس که در بنیان های تولیدی و سمت گیری های سیاسی و بین المللی شان نارسایی هایی دارند، با توجه به کنترل شان بر عراق و منابع نفتی این کشور و با این تصور که سود بیشتری به کمپانی های نفتی همسو با دولت های خود برسانند، عملکردی را در قبال نفت عراق در پیش گرفته اند که در افزایش قیمت نفت بی تاثیر نبوده است. اصلاً صعود سریع قیمت نفت و حالا سقوط سریع آن، تا حدی کاذب بودن روند افزایش و کاهش بهای نفت از سطح جهان و وابستگی آن به فعالیت های اقتصادی غیرنرمال را نشان می دهد. در واقع این امر تا حدی به اقتصاد سیاسی بین الملل برمی گردد که در واقع گروه ها، جریان ها و کشورهای تعیین کننده به خاطر منافع خاص خودشان در مالیه بین المللی دخالت کرده و برای افزایش سودشان در عرضه و تقاضای طبیعی دخالت های ناروا می کنند تا رقبای خود را پس بزنند. 

این در واقع نوعی قماربازی است. در حقیقت نوعی Casino Capitalism یعنی سرمایه داری قمارخانه یی به وجود آمده است. از این منظر می توان گفت که دنیا در حال تبدیل شدن به یک نوع قمارخانه است و دلال ها و کسانی که اهرم های مالی دارند، با پول کاسبی می کنند. در نتیجه این روند کشورهایی که وابسته به این محصولات هستند چه تولیدکننده و چه مصرف کننده اصلی، به شدت آسیب پذیر می شوند.

-کاهش قیمت نفت بدین صورت، چه تاثیری بر اقتصاد کشورهای وابسته به نفت می گذارد و مشخصاً این تاثیر در اقتصاد جامعه ایران به چه شکل خواهد بود؟ مسلماً تاثیر مستقیم برجا می نهد خصوصاً اگر کارشناسی ها ضعیف باشد یا محاسبات درازمدت و دوراندیشی در کار نباشد یا درآمدهای ارزی و بودجه کشور به شدت متکی به نفت باشد، کشورهایی که عمیقاً تحت الشعاع این موج قرار می گیرند. و در واقع این کشورها به سمت هزینه های گسترده و تخصیص اعتبار و بودجه گسترده حرکت می کنند و در این صورت به نوعی تزریق پولی گسترده مبادرت می ورزند و تورم چه در حوزه داخلی و چه در حوزه بین المللی افزایش می یابد. 

وقتی که شما به طور اساسی متکی به نفت هستید و کشورتان صنعتی نیست، حوزه کشاورزی برایتان اهمیت پیدا می کند. ولی در حوزه کشاورزی هم باز همین کشورهای صنعتی به دلایلی که می توان جداگانه راجع به آنها صحبت کرد، دست بالا را دارند. بنابراین حتی کشورهایی که محصولات کشاورزی دارند، تولیدات کشاورزی شان در این شرایط آسیب می بیند. در این صورت افزایش قیمت نفت در سطح جهانی، نه تنها افزایش قیمت محصولات صنعتی یعنی بسیاری از کالاهای وابسته به نفت (مثل بنزین) بلکه افزایش قیمت محصولات غذایی و کشاورزی را نیز به دنبال خواهد داشت. زمانی که قیمت این محصولات به طور اساسی افزایش می یابد، پایین آمدن آنها به سختی صورت می گیرد و همانند پایین آمدن قیمت نفت نخواهد بود. 

در چنین شرایطی کشوری که واردکننده بسیاری از محصولات است، بابت واردات خود باید مبالغی به مراتب بالاتر از قبل پرداخت کند. نکته دیگر اینکه اگر فرصتی نظیر افزایش درآمدهای نفتی به فعالیت های غیرمولد اختصاص یابد، افزایش غیرکارشناسانه نقدینگی و تقاضا را بدون سرمایه گذاری های تولیدی در صنعت موجب می شوند. این فرآیند مسلماً آثار اقتصادی بسیار سنگین و تکان دهنده یی را خواهد داشت. کما اینکه داشته است.

-یعنی شما می فرمایید به رغم اینکه افزایش قیمت نفت عامل افزایش قیمت سایر محصولات است، کاهش قیمت نفت نمی تواند موجب کاهش متناسب قیمت سایر محصولات شود. بله، قیمت سایر محصولات متناسب با افزایش قیمت نفت بالا می رود. این یک حرکت مالی در سطح اقتصاد سیاسی بین الملل است که در واقع روی جهت گیری های تولیدی و کشورهای آسیب پذیر تاثیر منفی می گذارد. بحران کنونی هم ادامه همین موج های مالی است؛ موج های مالی که بسیار هم حساس هستند. یعنی الان اگر تضمین موج نئولیبرالیسم و جهانی شدن مدیریت نشود، منافع گروه ها و کمپانی های خاص می تواند تمام دنیا را به هم بریزد.

-با توجه به اینکه دولت نهم در برنامه های خود تزریق پول در جامعه را بر مبنای افزایش یافتن قیمت نفت طراحی کرده است، به نظر شما کاهش شدید قیمت نفت در شرایط کنونی چه تاثیری بر این سیاست اقتصادی دولت بر جای می نهد؟
مسلماً وقتی که بسته شدن بودجه و تخصیص اعتبارات بر مبنای افزایش قیمت نفت صورت گرفته باشد، کاهش قیمت نفت آثار منفی خود را در این زمینه نیز برجای می نهد. در واقع سیاست های تنظیم شده و انتظارات ایجاد شده تحت الشعاع شرایط جدید قرار می گیرند. این نکته را هم باید اضافه کنیم که پرداخت آن وام ها و هزینه های در نظر گرفته شده، متاسفانه براساس یک منطق اقتصادی مستقل شکل نگرفته اند چرا که در اقتصاد ایران غلبه با سیاست و جهت گیری های غیراقتصادی است. بنابراین کاهش قیمت نفت مانع از برآورده شدن انتظارات افزایش یافته می شود. از سوی دیگر افزایش نقدینگی در شرایط عدم تقویت تولید، آثار تورمی دارد چرا که عرضه با تقاضا همخوانی نخواهد داشت.

حتی تعطیلی پروژه ها نیز یکی از پیامدهای این وضعیت است و این خود مانع از انباشت سرمایه خواهد شد.

-سوال من دقیقاً این است که در شرایط کاهش قیمت نفت سیاست تزریق پول در جامعه برای دولت نهم امکان پذیر خواهد بود؟
وقتی بودجه را براساس نفت 80- 70 دلار بسته باشند و نفت به 60 دلار برسد، طبیعتاً شرایط دشوارتری برای دولت جهت اجرای سیاست تزریق پول به وجود می آید.

-چنان که خودتان فرمودید، افزایش قیمت نفت باعث رشد نقدینگی و به تبع آن افزایش تورم در جامعه ایران شده است. سوال من این است که آیا کاهش قیمت نفت در چنین شرایطی نمی تواند رکود اقتصادی را هم به تورم موجود اضافه کند؟ رکود اقتصادی از قبل هم وجود داشته اما در شرایط جدید قطعاً تشدید می شود. در واقع تزریق غیرکارشناسانه و غیرتولیدی پول به جامعه نه تنها آثار تورمی دارد، بلکه به رکود اقتصادی نیز دامن می زند و کنترل تورم نیز رکود را هم به دنبال خود می آورد و در نتیجه کاهش قیمت نفت روی رونق اقتصادی تاثیر منفی خواهد داشت.

-با توجه به شرایطی که در حال حاضر وجود دارد آیا فکر نمی کنید دولت با کسری بودجه مواجه خواهد شد و اگر این اتفاق بیفتد چه باید کرد؟ اگر بودجه را با 80 دلار ببندند و قیمت نفت باز هم پایین تر بیاید مسلماً با کسری بودجه مواجه خواهند شد که یک راه این است که از وام و سرمایه گذاری خارجی استفاده شود . یک راه دیگر آن است که از بانک مرکزی و بدون پشتوانه پول چاپ کنند که این امر مشکلات تورمی ایجاد خواهد کرد و یک راه دیگر آن است که اگر در صندوق ذخیره ارزی پول وجود داشته باشد از آن استفاده شود چرا که صندوق ذخیره ارزی یک ابتکار خوب برای چنین مواقعی محسوب می شود اما این به شرط آن است که در آن پول وجود داشته باشد.

-یکی از اهداف ایجاد صندوق ذخیره ارزی آن است که در صورت بروز نوسانات در قیمت نفت و کاهش قیمت آن بتوانند از پیامدهای منفی آن جلوگیری کنند حالا که در چند سال گذشته ما شاهد سیر صعودی قیمت نفت بودیم آیا برداشت از صندوق ذخیره ارزی توجیه عقلانی داشته است؟ فلسفه صندوق ذخیره ارزی اساساً آن بوده است که اولاً دولت به صورت مطلق به درآمدهای نفتی متکی نباشد و دوماً دولت را مجبور کند از ریخت و پاش های اضافی دوری کند و به منابع درآمدی دیگری غیر از نفت رجوع کند و دولت را مخصوصاً به سمت یک روند توسعه خواهانه و تولیدی با تقویت کارآفرینی و بخش خصوصی و ایجاد امنیت در سرمایه گذاری سوق دهد تا از این طریق افزایش ثروت صورت گیرد و دولت را تشویق به آن کند که از طریق مالیات درآمدهای خود را تامین کند.

اما از آن رو که استقلال صندوق ذخیره ارزی حفظ نشد فلسفه وجودی آن مخدوش شد تا به این ترتیب این منبع خوب و راهگشا اهمیت خود را از دست بدهد.

-با توجه به وعده های بسیار زیاد احمدی نژاد در حوزه اقتصاد که در انتخابات گذشته بیان کرد سوال من این است که شما اثر کاهش قیمت نفت را در وضعیت انتخابات آینده چگونه می بینید؟ یعنی در محبوبیت احمدی نژاد تاثیر خواهد داشت؟ این امر مسلماً تاثیر خواهد داشت اما چه زمانی این تاثیر خودش را نشان می دهد دقیقاً مشخص نیست. در این سه سال سمت گیری های دولت به خصوص در مورد اقشار کم درآمد، بیکار، فقیر و طبقات ضعیف در شهرها که در انتخابات نهم به امید بهبود اوضاع خویش به دولت فعلی رای داده اند به طریقی بوده که با توجه به نرخ بالای تورم بر آنها تاثیرات سوء داشته است و این در حالی است که جامعه ایران در شهرها به صورت روزافزونی شهری و تحصیلکرده است و با توجه به آمارهای وزارت کار نرخ بیکاری در میان تحصیلکردگان بیشتر و بیشترین میزان اشتغال در میان کم سوادها است که این نشان دهنده روند معکوس اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی است بنابراین در مجموع بخش وسیعی که در انتخابات گذشته به دلیل نوع کاندیداها شرکت نکردند ممکن است فعال شوند.

-از حیث گذار به دموکراسی مواجهه کشورهای غیردموکراتیک با چنین بحران هایی را چگونه ارزیابی می کنید؟
یک نظریه وجود دارد که کاهش قیمت نفت سبب اتکای بیشتر دولت به جامعه خواهد شد چرا که زمانی که قیمت نفت بالا است، دولت بی نیاز از جامعه می شود اما وقتی قیمت نفت پایین می آید برگشت به جامعه صورت می گیرد و یک اصطلاحی در خاورمیانه است که وقتی مردم به دولت مالیات نمی دهند بنابراین رای و نمایندگی هم نخواهد بود. ولی به نظر من این صوری است چرا که از نظر بنیان های اقتصادی، اشتغال، تولید، شکل گیری طبقات وقتی که بیکاری شدید و طبقه متوسط جدید از نظر مالی و شغلی ضعیف می شود، جهت گیری ها به سمت جهت گیری های رادیکال و افراطی بیشتر می شود تا گذار به دموکراسی مسالمت آمیز و قانونی.

نظرات 1 + ارسال نظر
اقتصاد87-سرگردان چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:20 ب.ظ

کاشکی نفت ایران رو اصلا" نخرن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد